کمیل بن زیاد نخعى گوید:
در مسجد کوفه با امیر المؤمنین علىّ بن ابى طالب
(علیه السلام) بودم پس از آنکه نماز عشاء را خوانده بودیم، و حضرت دست مرا گرفت تا از مسجد
بیرون شدیم ، حرکت کردیم تا به پشت شهر کوفه رسیدیم، و آن حضرت در راه کلمه اى با
من سخن نگفت، چون به صحرا رسید نفسى بلند برآورد سپس فرمود:
اى کمیل این دلها
بسان ظرفهائى است فراگیرنده ، و بهترین دلها آن است که فراگیریش بیشتر باشد. آنچه
مى گویم فراگیر و در خاطر بسپار: مردم بر سه دسته اند. عالم خداشناس که حقّا بدین
او عمل مى کند، و دانش آموزى که در راه نجات پا نهاده ، و فرومایگان نادانى که در
پى هر سر و صدائى مى افتند، و به هر سو که باد بیاید میل مى کنند، نه از پرتو دانش
روشنى گرفته اند، و نه به ستون استوارى پناه برده اند.
اى کمیل ، دانش از مال
بهتر است، زیرا دانش از تو پاسدارى میکند، امّا تو باید از مال پاسدارى کنى .
انفاق از مال آن را کاهش مى دهد، ولى انفاق از دانش (که آموزش است ) بر آن مى
افزاید. اى کمیل دوستى عالم خیرى است که بدان وسیله براى خدا دیندارى شود، و آن در
دنیا براى صاحبش طاعت خدا فراهم آورد، و پس از مرگ خوش نامى برایش بیادگار
گذارد.
اى کمیل ، سود مال با زوال آن از بین مى رود، اى کمیل ، مال اندوزان مرده
اند، و علماء تا روزگار باقى است پایدارند، ظاهرا وجودشان مفقود است ، ولى امثال و
یادگارهایشان در دلها موجود است . آه آه همانا در اینجا- و با دست اشاره به سینه اش
فرمود- دانشى فراوان نهفته است که کاش افرادى شایسته فرا گرفتن آن مى یافتم ، بلى
، ب آدم زیرک و تیزهوش دسترسى دارم ولى در مورد این دانش ویژه از او اطمینان
ندارم که مبادا ابزار دین را براى دنیاى خود بکار گیرد، و با دلائل الهى بر
آفریدگانش ، و با نعمتهاى خداوند بر بندگانش غلبه کند، تا در نتیجه بندگان ضعیف خدا
او را بجاى ولىّ حق دوست نزدیک خود بگیرند. و یا به پیرو حکمت ، که به ریزه کاریهاى
آن بینا نیست و در برخورد با اوّلین شبهه تردید در دلش راه مى یابد، هان که نه این
و نه آن هیچ کدام تاب تحمّل علم را ندارند، بنا بر این شخص دیگرى نماند جز کسى که
حریص در لذّات و تسلیم شهوات است ، یا آن کس که فریفته و سرگرم جمع آورى و انباشتن
مال است و از حافظان دین نیست ، هیچ چیزى جز دام هاى چرنده به آنان شبیه نیست ،
بدین ترتیب دانش با مرگ حاملان آن مى میرد.
آرى خداوندا! تو هرگز زمین را از
قائم به حجّت که یا ظاهر است و مشهود و یا پنهان است و مستور خالى نمى گذارى تا
دلائل واضح و آشکار خداوندى باطل نگردد، که این گروه کمترین تعداد و بزرگترین نقش و
مقام و منزلت را دارند، و خداوند بوسیله آنان دلائل و نمودارهاى خود را حفظ مى کند
تا آنان نیز آنها را به افرادى نظیر خود بسپارند، و در دلهاى اشباه خود بکارند. علم
و دانش از راه حقیقت به آنان روى آورده، پس با نسیم روح افزاى یقین هم آغوش گشته
اند، آنچه را مردم خوشگذران سخت و دشوار مى خوانند آنان سهل و آسان مى انگارند، و
به چیزهائى که نادانان از آنها وحشت دارند ایشان خو گرفته اند، و با تن هائى که جان
آنها به ملکوت اعلى آویخته است در دنیا بسر مى برند، آنان جانشینان خداوند در زمین
و دعوت کنندگان بدین او هستند. آه ، آه ! چقدر مشتاق دیدارشان هستم ، من براى خودم
و شما از خداوند آمرزش مى طلبم . سپس دستش را از دستم بیرون کشید و فرمود: هر گاه
دلت خواست راه بیفت.
برگرفته از:
کتاب ترجمه امالی شیخ مفید(ره) (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم