پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله):
ألا اُخْبِرُکُمْ بِأفْضَلَ مِنْ دَرَجَةِ الصِّیامِ والصَّلاةِ والصَّدَقَةِ؟ قالُوا: بَلَی. قالَ: صَلاحُ ذاتِ البَیْنِ؛ فإنَّ فَسادَ ذاتِ البَیْنِ هِیَ الحالِقَةُ.
آیا شما را به چیزى بهتر از نماز، روزه و صدقه (زکات) آگاه کنم؟ عرض کردند: آری. فرمود: اصلاح [روابط] میان مردم؛ زیرا تیره شدن روابط میان مردم مهلک و دینبرانداز است.
“Would you like to be aware of what is better than fasting, prayer and almsgiving?” All replied: “yes.” He said: “It is reconciling between people, for making relations between people strained will eradicate anything.”
سنن ترمذی، ج 4، ص 73
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
در عصر خلافت على (ع ) غلام سیاهى به حضور امیرمؤمنان على (ع ) آمد و عرض کرد: ((من دزدى کرده ام مرا پاک کن )) (یعنى با اجراى حدّ دزدى که بریدن چهار انگشت دست راست در مرحله اول هست حکم خدا را جارى فرما)
امیرمؤمنان (ع ) فرمود: شاید دزدى تو در غیر حرز (بر وزن فسق ) باشد (چون یکى از شرائط دزدى که باید دستش را برید آن است که دزدى او در محل محفوظى مثل جیب یا دکانى که درش قفل است و... که به آن ((حرز)) مى گویند، باشد) سپس على (ع ) توجه خود را از او برگرداند.
او براى بار دوم اعتراف کرد و گفت : ((من دزدى کرده ام (دزدى در حرز) مرا پاک کن )).
امیرمؤمنان (ع ) فرمود: شاید دزدى تو به مقدار حدّ نصاب (یعنى به اندازه چهار نخودونیم طلاى مسکوک یا به اندازه قیمت آن ) نباشد، سپس على (ع ) توجه خود را از او برگرداند.
غلام سیاه براى بار سوم اقرار کرد که : من دزدى کرده ام .
وقتى که على (ع ) دریافت که او راست مى گوید و شرائط دزدى اى که ((حدّ)) دارد، در این دزدى هست ، چهار انگشت دست او را از بیخ برید، و حکم الهى را جارى نمود.
غلام سیاه ، از خدمت على (ع ) مرخص شد، (در کوچه یا میدان و یا بازار) کنار مردم آمد و با احساسات پاک و با شور و نشاط به مدح على (ع ) پرداخت و گفت :
قطع یمینى امیرالمؤمنین ، و امام المتقین ، و قائد الغرّ المحّجلین ، و یعسوب الدین ، و سیّد الوصیین و...
((دست راستم را برید، امیرمؤمنان و پیشواى پرهیزکاران ، و سرور و پیشتاز پیشقراولان ، رئیس دین و سید اوصیاء الهى )).
او به همین عنوان به مدیحه سرائى ادامه مى داد و همچنان در شاءن على (ع ) سخن مى گفت.
امام حسن و امام حسین ، از آنجا رد مى شدند، از جریان آگاه شده و مدیحه سرائى غلام سیاه را شنیدند و سپس به حضور پدر بزرگوارشان على (ع ) آمده و جریان را به عرض رساندند، على (ع ) شخصى را به سوى او فرستاد و فرمود به او بگو هم اکنون نزد من بیاید.
فرستاده على (ع ) نزد غلام سیاه رفت و پیام على (ع ) را رساند، او با کمال شور و شوق به حضور على (ع ) آمد.
على (ع ) به او فرمود: ((من دست تو را قطع کردم ولى تو از من مدح مى کنى ؟!)).
غلام سیاه عرض کرد: ((اى امیرمؤمنان ! مرا با اجراى حدّ الهى ، پاک ساختى ، پیوند حب و دوستى با تو در گوشت و خونم آمیخته است ، اگر تو مرا قطعه قطعه کنى ، از حب قلبى ام که به تو دارم ذرّه اى نمى کاهد)).
حضرت على (ع ) (دید حیف است که چنین فرد پاک و مخلصى دست بریده باشد) از امداد غیبى الهى استمداد کرده و دعا کرد، و انگشتهاى قطع شده او را به محل قطع گذاشت و از خدا خواست که دست او به حالت اول برگردد، دعاى على (ع ) مستجاب شد و دست غلام سیاه ، موزون شده و به صورت اول ((سالم )) گردید.
برگرفته از:
کتاب داستان دوستان جلد2 محمدى اشتهاردى (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
« اولنا محمد و اخرنا محمد و اوسطنا محمد و کلنا محمد »
این روزها ی جور دیگه به این عکس نگاه می کنم!
آقای من، همه اینها گواه بر این است که در حقانیت شما هیچ شک و تردیدی نیست.
لبیک یا حبیب الله، لبیک یا رسول الله (صلی الله علیه و آله).
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
امام جواد (علیه السلام):
اِعْلَمْ أنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ اللهِ، فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ.
بدان که از دید خداوند پنهان نیستی، پس بنگر چگونهای.
Keep in mind that you are never absent from God’s sight, so keep looking how you are acting.
تحف العقول، ص 455
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
شخصى از انصار (مسلمین مدینه) به حضور امام حسین (علیه السلام) براى درخواست کمک مالى آمد و تقاضاى کمک کرد.
امام حسین (علیه السلام) فرمود: اى برادر انصارى آبرو و شخصیت خود را از سؤال رو در رو، حفظ کن، درخواست خود را در نامه اى بنویس، که من به خواست خدا آنچه را که موجب شادى تو است انجام خواهم داد.
مرد انصارى در نامه اى نوشت: ((اى حسین (علیه السلام) پانصد دینار به فلانى بدهکارم ، و اصرار مى کند که طلبش را بپردازم ، با او صحبت کن تا وقتى که پولدار شدم ، صبر کند)).
وقتى امام حسین (علیه السلام) نامه او را خواند، به منزل تشریف برد و کیسه اى حاوى هزار دینار آورد و به آن مرد انصارى داد و فرمود: ((با پانصد دینار، بدهى خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر، زندگى خود را سروسامان بده، و حاجت خود را جز نزد سه نفر نگو 1- دیندار 2- جوانمرد 3- صاحب اصالت خانوادگى چرا که در مورد آدم دیندار، دین ، نگهدار او است (و مانع آنست که آبروى تو را ببرد) و در مورد جوانمرد، او بخاطر جوانمردى، حیا و شرم مى کند، و در مورد کسى که اصالت خانوادگى دارد، او بخاطر نیازت، آبروى تو را نمى ریزد، بلکه شخصیت تو را حفظ مى کند و بدون برآوردن حاجتت، رد نمى شود)).
برگرفته از:
کتاب داستان دوستان جلد2 محمدى اشتهاردى (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
گاهى پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى خواست تفریحى کرده باشد، و اظهار شادمانى کند، به ابوذر مى فرمود: ((جریان آغاز گرویدن خود به اسلام را براى ما بازگو کن )).
ابوذر، سرآغاز گرایش خود به اسلام را چنین بیان مى کرد: ((ما در میان دودمان خود، بتى داشتیم که نامش ((نهم )) بود، مدتها این بت را پرستش مى کردیم ، روزى من کاسه شیرى بر سر آن بت ریختم ، همین که از بت غافل شدم ، سگى گرسنه از راه رسید و آن شیر را که به بدن بت مالیده شده بود، لیسید، و در پایان ، پاى خود را بلند نمود و به آن بت ادرار کرد، هماندم نسبت به بت بى علاقه شدم و این اشعار را خطاب به بت گفتم :
الا یا نهم ، انى قد بدالى
مدى شرف یبعد منک قربا
رایت الکلب سامک خط جید
فلم یمنع قفاک الیوم کلب
((هان اى بت ((نهم ))، برایم آشکار شد که تو از شرافت و ارزش به دور هستى ، و همین باعث دورى من از تو گشت ، چرا که دیدم سگى بر تو بالا رفت و تو را لیسید، و سپس بر تو ادرار کرد، و تو امروز نتوانستى خود را از (اهانت ) سگ ، بازدارى ، تا بر گردنت ، ادرار نکند)).
وقتى که همسرم (ام ذر) این سخن را از من شنید، ناراحت شد و به من گفت : لقد اتیت جرما و اتیت عظیما حین هجرت نهما.: ((گناه بزرگى ، مرتکب شدى که مى خواهى پرستش ((بت نهم )) را ترک کنى !!)).
جریان ادرار کردن سگ را برایش گفتم . او نیز همچون من ، از بت متنفر شد و به من گفت :
الا فابغنا ربا کریما
جوادا فى الفضائل یابن وهب
فما من سامه کلب حقیر
فلم یمنع یداه لنا برب
فما عبدالحجارة فهو غاو
رکیک العقل لیس بذى لبیب
ترجمه :
((اى پسر وهب ! براى ما خدائى را بجوى که کریم و بزرگوار و بخشنده و با ارزش باشد، آن بتى که سگ پستى بالاى او رود و او نتواند آن سگ را از خود باز دارد، خدا نیست ، آن کسى که در برابر سنگ ، سجده مى کند و به پرستش آن مى پردازد، گمراه و بى خرد و نادان است )).
پیامبر (صلی الله علیه و آله) به ابوذر فرمود: آرى ((ام ذر)) براستى سخن درست گفت ، که جز مردم گمراه و بى خرد در برابر سنگ ، سجده نمى کنند)).
به این ترتیب ، ابوذر این خاطره عجیب و شیرین زندگى خود را براى پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل مى کرد و آن حضرت با لبخند پر معناى خود، یادآور ارزشهاى اسلام مى شد که موجب نجات آنها و سایر مردم از خرافه پرستى گردید. (الاصابه - ریاحین الشریعه ج 3 ص 393).
برگرفته از:
کتاب داستان دوستان جلد1 محمدى اشتهاردى (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
امام رضا (علیه السلام):
أحْسِنِ الظَّنَ بِاللهِ فَإنَّ مَنْ حَسَّنَ ظَنَّهُ بِاللهِ کانَ اللهُ عِنْدَ ظَنِّهِ.
به خداوند خوشبین باش؛ زیرا هرکه به خداوند خوشبین باشد، خداوند طبق گمانش رفتار خواهد کرد.
Have a good opinion of God, for whoever has a good opinion of God He will treat him in the same way.
تحف العقول، ص 472
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
یاربی.
می گفت:
تا حالا بازیگر تاپ و نقش اول سریال ها و فیلم های زیادی شدیم،
سریال ها و فیلم هایی که هیچ وقت نتونستن مجوز پخش بگیرن!
همشون شدن 18+ !! (که شاید 200+ هم براشون کافی نباشه!)
حتی خودمون هم می دونیم و به این نتیجه رسیدیم، با این تیپ فیلم ها،
با این تیپ بازیگری، با این تیپ کارگردانی و ... هرگز نمی تونیم اجازه پخش بگیریم!
اما بازم بازی می کنیم، بازم می سازیم، بازم هزینه می کنیم.
سری فیلم هایی که اولیش رو شیطون کارگردانی و قابیل، نقش اولی کرد، تا... تا من، تا تو...
خدایا خسته ام!
خسته ام ازین گیریم! ازین نقاب!
تو که کمپانی های بزرگی داری!
تو که کارگردانای بی نظیری داری!
تو که محمد(صلی الله علیه و آله) داری، تو که علی (علیه السلام) داری...
ی دعوتنامه! ی دعوتنامه برام بفرست،
فرقی نمی کنه، سیاه لشگر باشه یا ستاره!
فقط میخوام شروع کنم!
فقط میخوام نگام کنی، سکوت کنی، بعد بگی:
آماده... "صدا، دوربین، حرکت..."
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
مردى بادیه نشین به حضور پیامبر (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: مرا به امورى که موجب بهره مندى از بهشت مى شود راهنمائى فرما!
پیامبر (ص ) پنج دستور اخلاقى زیر را به او آموخت ، فرمود:
1- گرسنه را سیر کن . 2- تشنه را سیراب کن 3- امر به معروف کن 4- نهى از منکر نما 5- اگر توانائى در این کارها ندارى ، زبانت را کنترل کن که جز به خیر و نیکى ، حرکت نکند، در این صورت ، شیطان را سرکوب کرده اى و بر او پیروز خواهى شد.
برگرفته از:
کتاب داستان دوستان جلد2 محمدى اشتهاردى (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
حدیث قدسی
یا أحمَدُ، لَیْسَ شَیْءٌ مِنَ العِبادَةِ أحَبَّ إلَیَّ مِنَ الصَّمْتِ والصَّوْمِ، فَمَن صامَ ولَمْ یَحْفَظْ لِسانَهُ کانَ کَمَن قامَ ولَمْ یَقْرَأ فی صَلاتِهِ.
ای احمد! هیچ عبادتی نزد من محبوبتر از خاموشی و روزه نیست؛ پس اگر کسی روزه بگیرد، ولی مراقب زبان خود نباشد، مانند کسی است که به نماز بایستد ولی در آن قرائت نداشته باشد.
O Ahmad! For me No worship is dearer than silence and fast; so he who is on a fast, but doesn’t take care his tongue, is like to a praying one who says his prayer without qira’at .
بحار الأنوار، ج 74، ص 29
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
اصحاب در محضر رسول اکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) بودند، در ضمن سخن، عرض کردند: (( آیا ما برادران توایم اى رسول خدا ؟!)).
آنحضرت فرمود:(( نه، شما اصحاب من هستید، ولى برادران من کسانى هستند که بعد از من مى آیند و به من ایمان مى آورند، در حالى که مرا ندیده اند)).
سپس فرمود: ((براى عمل صالح هر فردى از آنها پنجاه برابر پاداش عمل صالح شما داده مى شود)).
اصحاب عرض کردند: ((پنجاه نفر از خودشان ؟))
فرمود:((نه پنجاه نفر از شما)).
آنها سه بار این سؤال را کردند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) همین جواب را داد، سپس به علت پاداش پنجاه برابر آنها اشاره کرده و فرمود:
لانّکم تجدون على الخیر اعوانا: ((این بخاطر آن است که شما داراى شرائطى هستید که آن شرائط شما را در کارهاى خیر یارى مى کند)) (مانند حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) على (علیه السلام) و نزول وحى و... .
برگرفته از:
کتاب داستان دوستان جلد2 محمدى اشتهاردى (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
نقل شده : حضرت موسى (ع) در مجلسى نشسته بود ناگهان ابلیس به محضر آن حضرت رسید، درحالى که کلاه رنگارنگ درازى بر سر داشت ، وقتى نزدیک شد از روى احترام ، کلاه خود را از سر برداشت و سپس به سر گذاشت وگفت : السّلام علیک .
موسى (ع ) فرمود: تو کیستى ؟، او جواب داد:((من ابلیس هستم )).
موسى - خدا تو را بکشد، براى چه به اینجا آمده اى ؟
ابلیس - آمده ام بخاطر مقام ارجمندى که در پیش گاه خدا دارى بر تو سلام کنم .
موسى - با این کلاه رنگارنگ چه مى کنى؟
ابلیس - با این کلاه ، دلهاى فرزندان آدم (ع ) را آلوده و منحرف مى کنم (وقتى آنها به زرق و برق دنیا که نمودارش در این کلاه وجود دارد، دل بستند، براحتى از صراط حق ، منحرف خواهند شد).
موسى - چه کارى است که اگر انسان انجام دهد، تو بر او چیره مى شوى ؟
ابلیس - هنگامى که انسان خود بین باشد و عملش را زیاد بشمرد، و گناهانش را فراموش کند ( بر او چیره مى گردم ) و تو را از سه خصلت بر حذر میدارم 1- با زن نامحرم خلوت نکن که در این صورت من حاضرم تا انسان را به گناه بى عفتى وا دارم 2- با خداوند اگر پیمان بستى حتما آن را ادا کن 3- وقتى متاع یا مبلغى به عنوان صدقه ، خارج کردى ، فورا آن را به مستحق بپرداز، زیرا تا صدقه داده نشده من حاضرم که صاحبش را پشیمان کنم . سپس ابلیس ، پشت کرد و رفت در حالى که مى گفت : یا ویلناة علم موسى ما یحذّر به بنى آدم : ((واى بر من ، موسى (ع ) دانست امورى را که بوسیله آن ، انسانها را از آلودگى بر حذر مى دارد)).
برگرفته از:
کتاب داستان دوستان جلد2 محمدى اشتهاردى (دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
امام على (علیه السلام):
ثَوابُ العَمَلِ عَلَی قَدْرِ المَشَقَّةِ فیهِ.
پاداش کار به اندازۀ رنج و زحمتى است که در راه آن متحمل می شوند.
The reward for any work is proportionate to the toil of performing it.
غرر الحکم، ص 4690
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
محرم بود . پریسا عصبانی از خونه زد بیرون ! خیلی ناراحت شروع کرد به گوشه ای پیاده رو قدم زدن از این که خانواده اش درکش نمی کنند عصبانی و ناراحت بود گفتگو هایی که بین پدر و مادرش و ان توی ذهنش چرخ میخورد :
- آخه فاطمه جان این وضع بیرون رفتن نیست
- چرا حجابت رو رعایت نمیکنی و ......
- ببین آقا امام زمان(ع) اصلا راضی هست این جوری با این وضع بیرون بری؟
- ما که راضی نیستیم
اما پریسا با خودش میگفت من دیگه امروزی شدم دیگه تو قرن 21 کسی این جور لباس نمیپوشه من باید امروزی باشم و......
هنوز هم پدر و مادرم توی زمانه خودشون گیر کردن درباره دینی حرف میزنند که دیگه امروز خریداری نداره هنوز به یاد داشت طعنه های و خنده های دست اندازانه هم رشته ای هایش را توی دانشگاه وقتی که صحبت درباره امام زمان(ع) به میان آمد و بعضی ها به طعنه می گفتند: پس چراآقاتون نمیاد؟
آره دیگه این دین امروزه خریداری نداره
این جمله توی سرش چرخ میزد و برایش واقعا سوال شده بود که چرا امام زمان(ع) نمیاد؟
به راهش ادامه داد.
صدای دسته های عزاداری به گوشش خورد نظرش رو جلب کرد دسته عزاداری از کنار خیابون میگذشت همین طور که نگاه میکرد یکی از میان جمعیت صدا زد "اللهم عجل لولیک الفرج" و همگی ندای آمین سر دادند در کنار جمعیت هم حاجاقایی هم قرار داشت باخودش گفت بهتر است بروم و از ایشان جواب سوالم رو بپرسم که چرا واقعا اقا امام زمان(ع) نمیاد؟
نزدیک رفت گفت حاجاقا ازتون یه سوال دارم!
حاجاقا گفت: بفرمایید شروع کرد به پرسیدن سوالش اما دید حاجاقا چشمانش رو پایین نگه داشته ناراحت شد با خودش گفت انگار نه انگار من با ایشان حرف میزنم!
به حاجاقا گفت ببخشید حاجاقا من با شما حرف میزنم چرا من رو نگاه نمیکنید؟
حاجاقا گفت : ببخشید بنده چشم هاییم برای خانومم هست!!! بفرمایید گوشم با شماست
تعجب کرد!
دوباره پرسید گفت : ببخشششششید .....
حاجاقا هم که لحن بد پریسا رو دید گفت:
ببخشید راستی من یادم رفته بود گوشهایم هم برای خانومم هست!!!
گفت خدانگهدارتون و رفت!!!
اما پریسا فهمید که چرا اقا امام زمان(ع) نمیاد و دوباره فاطمه شد!
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله):
قَیِّدُوا العِلْمَ بِالکِتابَةِ.
علم را با نوشتن [آن] به بند بکشید.
Fetter knowledge by writing it down.
بحار الأنوار، ج 2، ص 151
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود:
به درستى که براى اهل آتش ناله و فریادى هست از بوى گند فرجهاى زناکاران ، پس حذر کنید و دورى نمایید از زنا. پس به درستى که در آن شش خصلت است که عقوبت این گناه است سه چیز در دنیا و سـه چـیـز در آخـرت . امـا آنـچـه در دنـیـا اسـت اول ایـنـکـه : نـور صورت را مى برد. دوم اینکه : سبب فقر مـى شـود. سـوم آنکه : عمر زانى کوتاه مى شود. و اما آنچه در آخرت است اول اینکه : سبب غضب حق تعالى مى گردد. دوم ایـنـکـه : سـبـب سـختى محاسبه قیامت مى گردد. سوم اینکه : عـذاب سـخت براى آن هست . به درستى که روز قیامت زانیان مـى آیـند در حالى که آتش از فرجهاى آنها شعله مى کشد. و به بوى بد و گند فرجهایشان شناخته مى شوند.
برگرفته از:
کتاب ترجمه ارشاد القلوب دیلمی(دانلود کتاب)
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم